عیوب قافیه

اکفاء=چراغ،فراق-مرگ،ترک
-اقواء=گفت،شِگفت-معَنبَر،مجاوِِر(ناهمسانی توجیه و حذو).
-ایطاء=دانشمند،حاجتمند(تکرار جزء دوم کلمه قافیه).
-شایگان=خوبالنم،رندانم(تکرار نشانه های جمع).
-غلو=خراب،تا به کجا(یک روی ساکن و دیگری متحرک). 

حروف قافیه

قافیه در اصل یک حرف است و هشت آن را تبع

چار پیش و چار پس در مرکز آن دایره

حرف تاسیس و دخیل و ردف و قید آنگه روی

بعد از آن وصل و خروج است و مزید و نایره

----------

-تاسیس=مصوت بلند(آ)با فاصله یک حرف متحرک قبل از روی .

-دخیل=حرف متحرک بین تاسیس و روی.

-قید=حرف صامت ساکنی است که قبل از روی مقیده بیایدو پیش 

ازآن مصوت های بلند(آ،و،ی)قرار نگیرد؛حروف قید ده تا است :

(سه شب فرخ نغز):درخت

-ردف=+ردف اصلی=مصوت (آ،ی،و)بی فاصله یا با فاصله یک حرف

ساکن قبل از روی قرار گیرد :هنوز

+ردف زائد=هرگاه (شرف سخن)که ساکن باشند و بین مصوتهای(آ،و،ی)

و حرف روی قرار گیرند :ریخت

+ردف مرکب=مجموع ردف اصلی و زائد:ریخت

  

حرکات قافیه

رس و اشباع و حذو و توجیه است

باز مجری و بعد ازوست نفاذ

----------

-رس=به فتحه مقدر ما قبل الف تاسیس گویند.

-اشباع=به حرکت قبل از روی موصوله گویند.

-حذو=cvcc به مصوت(v)گویند و صامت آخر روی مقیده است :مند.

-توجیه=cvc مصوت آن(v)توجیه است و صامت آخر روی مقیده است :در.

-مجری=به حرکت بعد از روی گویند:خوابی

-نفاذ=به حرکات حروف بعد از روی گویند:دوانمش

مثال:حکایت =

yat =هجای قافیه

t =روی

a =توجیه

y =دخیل

آ=الف تاسیس

تبصره ها

 استثنا های مربوط به  قواعد  قافیه : ساختار قافیه در شعر فارسی تابع دو قاعده است اما این قواعد استثناهایی دارند که آن ها را در تبصره های هشت گانه بررسی می کنیم :

ادامه نوشته

تعاریف

تعاریف :

قافیه: به کلمات پایان مصراع ها که حروف آخرشان یکسان است ، قافیه می گویند .مثال :

               به نام خداوند خورشید و ماه                     که دل را به نامش خرد داد راه

دو کلمه ی ( ماه و راه ) در بیت بالا واژه های  قافیه است .

ادامه نوشته