ادبیات تطبیقی چیست؟

ادبیات تطبیقی چیست؟

ادبیات تطبیقی یا Comparative literature كه گاهی به آن «ادبیات همگانی» نیز گفته می شود، علمی است اساساً فرانسوی و به زبان ساده عبارت است از: «مطالعه و بررسی مقایسه ای آثاری كه برخاسته از زمینه های فرهنگی گوناگونند.»

ادبیات تطبیقی كدام آثار را با كدام آثار تطبیق می كند؟ ادبیات دو كشور یا چند كشور را با هم مقایسه می كند یا ادبیات یك دیار را با همه كشورهای جهان؟ دوره های مختلف ادبیات را در یك كشور مقایسه می كند یا شیوه های مشابه در كشورهای مختلف را؟ شاید بتوان گفت ادبیات تطبیقی به نوعی همه این موارد را دربرمی گیرد. ادبیات تطبیقی تنها مجموعه ای از متون نیست، بلكه چشم اندازی است از بررسی و تحقیق درباره هر چیزی كه بتوان گفت ادبیات است و كشف ارتباط آن با دیگر عناصر تشكیل دهنده یك فرهنگ. ملت ها از ادبیات یكدیگر الهام می گیرند. ادبیات روز به روز در حال جهانی تر شدن است.

ادبیات شرق و ادبیات غرب مدام در حال تاثیر و تاثرند و اما چه چیز باعث این جهانی شدن است؟

به قول برخی صاحب نظران شاید بتوان زمینه های تاریخی آن را در جنگ های صلیبی جست وجو كرد. 9 دوره جنگ های صلیبی كه حدود دو قرن به طول انجامیده، قطعاً در امتزاج ادبیات غرب و شرق مؤثر بوده است. مقوله «مهاجرت» هم خود باعث تعامل بین فرهنگها و پیدایی ادبیاتی جدید می شود. و همچنین نیاز ادبا به یكدیگر و ادبیات غیر از خود؛ به جهانی شدن و تزاید ادبیات كمك می كند.

و اما درباره تولد این علم

شاید اگر راه و روش تحقیق در دو رشته «نقد ادبی» و «تاریخ ادبیات» متحول نمی شد، «ادبیات تطبیقی» هم به دنیا نمی آمد. از ابتدای قرن نوزدهم این علم بسیار هدف بحث و مطالعه قرار گرفت و اندك اندك متكامل شد و در اوایل قرن بیستم، با گشایش رسمی دروس این رشته نوپا و با ارائه رساله های ارزشمند، هویتی مستقل یافت. به نظر می رسد اولین بار عبارت «ادبیات تطبیقی» در سال 1816 به كار رفت ولی نفس موضوع این علم، قطعاً قدیمی تر است. گویا اولین بار «فرانسوا ویلمن» بود كه این عبارت را به هنگام تدریس ادبیات بیگانه در سال 1828 در سوربن به كاربرد و مورخان تاریخ این رشته، آن را مبنای كار قرار دادند. هر چند بودند كسانی كه دیگران را مقدم می دانستند. در اواخر قرن نوزدهم بود كه چندین اثر تطبیقی مهم ارائه شد و این آثار نیز، پژوهش های دیگری را تا اواسط قرن بیستم سبب شد. فرانسه پیش گام این علم است و نخستین كنگره آن را در سال 1878 به مدیریت ویكتورهوگو در پاریس و كنگره بعدی را در سال 1900 در همین شهر برگزار كرد. نخستین كتاب شناسی ادبیات تطبیقی هم به همت «لویی پل بتز» در 1897 تهیه و به وسیله بالدنسپرژه در فرانسه منتشر شد. اكنون ادبیات تطبیقی با تاریخی حدوداً 200 ساله در كنار نقد ادبی و تاریخ ادبیات در دانشگاه های دنیا تدریس می شود و به ابزاری برای شناخت ادبیات ملت های مختلف تبدیل شده است.

در كشور ما شاید بتوان گفت این علم همزمان با تاسیس دانشگاه تهران پا به محافل ادبی گذاشته و البته اغلب به طور منقطع و ناكارآمد ارائه شده.

از نخستین صاحب نظران این حوزه در ایران، می توان دكتر فاطمه سیاح - دانش آموخته ادبیات اروپا از مسكو- را نام برد. او كه سالها در دانشكده های مسكو تدریس كرده بود، به ایران آمد و به تدریس زبان و ادبیات روس و فرانسه در دانش سرای عالی مشغول شد. سیاح كه از نخستین اساتید دانشگاه تهران به شمار می رود، در مباحث «انتقادسنجشی و تفسیری» صاحب نظر بود و شاگردانی چون ابوالحسن نجفی ، حسین خطیبی ، احمد سمیعی و سیمین دانشور را تربیت كرد. سیاح پس از 9 سال تدریس در دانشگاه تهران، در سال 1326 به سبب بیماری درگذشت و پس از او در آن سالها این رشته در ابتدای راه تقریباً بی متولی ماند. از دیگر كسانی كه در این رشته فعالیت كرده اند، می توان از «مجتبی مینوی» به عنوان نخستین ادیب و منتقد ایرانی نام برد كه از طریق نقد تطبیقی به بررسی تاثیر ادبیات شرق به ویژه ادبیات فارسی بر ادبیات انگلیسی پرداخت.

اما اینكه تاثیرگذاری ادبیات فارسی بر ادبیات غرب از چه زمانی و چگونه بوده است، باید به قرن هفدهم برگردیم. در قرن هفدهم، عده ای از سیاحان فرانسوی از جمله تاورنیه ، تونو و شاردن به ایران مسافرت می كنند و مشاهدات خود را در سفرنامه هایی می نویسند كه هر چند جذابیت و گیرایی چندانی ندارد، اما بستری فراهم می آورد برای آشنایی فرانسوی ها با ادبیات ایران. همچنین ترجمه گلستان سعدی و «انوار سهیلی» واعظ كاشفی ، دو رویداد پردامنه ادبی در قرن هفدهم محسوب می شود كه بازتاب های ادبی بسیاری در فرانسه و به تبع آن در اروپا دارد كه زمینه ساز «رنسانس شرقی» و آشنایی غرب با ادبیات ایران می شود. (ویكتور هوگو بعد از مطالعه ترجمه مطالبی از مولانا ، عطار و فردوسی ، در «شرقیات» خود می گوید: «ایرانی ها، ایتالیایی های آسیا هستند!)

به این شكل كم كم مبحث تازه ای پررنگ می شود: ادبیات ترجمه. بررسی تطبیقی ترجمه های یك اثر و همچنین مجموعه ترجمه هایی كه از ادبیات بیگانه در كشوری انجام می شود، ذیل این مبحث قرار می گیرد. از آنجایی كه كم اند كسانی كه ادبیات بیگانه را به زبان اصلی بخوانند و معمولا شناخت ادبیات بیگانه از طریق ترجمه هاست تا زبان اصلی، ترجمه هم راهی ساده برای تحقیق در ادبیات تطبیقی محسوب شد. در ایران ترجمه آثار انگلیسی به فارسی از اواخر قرن 19 و ترجمه آثار آمریكایی از اوایل قرن 20 و بعد از جنگ جهانی شروع شد و آثار تازه ای در داستان نویسی ایران پدید آورد. با گسترش مضمون ها در این نوع ادبی، نقد ادبی نیز در ایران شكل گرفت. برخی از داستان نویسان از طریق ترجمه با «رمان» آشنا شدند و ساخت و فرم آن را به كار گرفتند.

از سوی دیگر نویسندگان انگلیسی از قرن شانزدهم میلادی و نویسندگان آمریكایی هم از قرن هجدهم به وسیله ترجمه با فرهنگ، تمدن و ادبیات ایران آشنا شده بودند.

چه كسی می تواند تأثیر ترجمه كتابهای مشرق زمین را بر ادبیات غرب كتمان كند؟ تأثیر ترجمه كتابهای آسمانی به «ویژه قرآن كریم» در ادبیات جهان ، قابل انكار نیست. همچنین تاثیر جهانی ترجمه كتابهای كهنی چون اوستا. شاهد مثال برای تاثیر ادب شرق بر غرب، فراوان است.

 

ترجمه «هزار و یك شب» در اوایل قرن 18 توسط «آنتوان گالان» فرانسوی و تأثیر بسیار آن بر نویسندگان اروپایی. ترجمه رساله الغفران «ابوالعلاء معری» و الهام بخشی این اثر برای دانته در كمدی الهی و اینكه هر دو اثر به كتاب «ارداویرافنامه» نظری داشته اند. (ارداویرافنامه سفر روحانی یكی از موبدان زرتشتی به نام ارداویراف است به دوزخ و اعراف و بهشت)

یا مثلا قصه سمبولیك «حی بن یقظان» (زنده بیدار) نوشته ابن سینا كه «ابن طفیل اندلسی» با الهام از آن كتابی به همین نام نوشته و «ادوارد پاك» آن را به لاتین و «جرج كیت» به انگلیسی ترجمه كرده است. (برخی از اهالی ادبیات، به شباهت شخصیت حی بن یقظان و رابینسون كروزوئه اثر دانیل دوفو معتقدند.)

دراین بین ترجمه كلیله و دمنه هم بسیار مهم است.

می دانیم كه «انوار سهیلی» ترجمه ای است آزاد به نثر از كلیله و دمنه به قلم واعظ كاشفی. انوار سهیلی به دست «ژان دولافونتن» می رسد و او این حكایت های به زبان حیوانات را وارد فایل ها و قصه های پندآموز خود می كند.

ترجمه رباعیات خیام توسط فیتز جرالد انگلیسی و ادگار آلن پو آمریكایی و نیز الهام «پو» از قرآن كریم در سرودن شعر ، تاثیرپذیری گوته از دیوان حافظ در سرودن دیوان شرقی خود، اقتباس موریس مترلینگ بلژیكی در نمایشنامه پلئاس و ملیزاند از شاهنامه فردوسی، رمان ده جلدی خانم مادلن دواسكودری با نام «كوروش كبیر» و نقد نظام حكومتی زمان خود زیر پوشش نقل این داستان ایرانی و بسیاری موارد از این دست همه از تاثیر و تاثر این دو ادبیات حكایت می كند.

در همه جای دنیا انسانها شعر گفته اند قصه گفته اند و در همه زمان ها از گذشته های دور تا امروز با ادبیات زندگی كرده اند. ادبیات دارای موجودیتی زنده و پویاست و درمسیر روییش خود ناگزیر از اقتباس، تركیب، تأثیر و بازآفرینی است. بسیار شنیده و خوانده ایم كه دیگر حرفی باقی نیست. همه چیز گفته و نوشته و خوانده و شنیده شده.

مگر اینكه همان حرفها را از پنجره ای دیگر با صدایی تازه، با نگاهی نو بشنویم.

ادبیات تطبیقی ابزاری است برای وانگری ادبیات جهان. دریچه ای است برای دیدن افكار و شنیدن حرفهای آدمها از هر رنگ و نژاد و زبان و ملیتی.

فردیناند برونتیه (1849- 1956) استاد زبان و ادبیات فرانسه می گوید: «

ما هرگز خودمان را نخواهیم شناخت، اگر فقط خودمان را بشناسیم


منابع:

1- ساجدی، طهمورث، «از ادبیات تطبیقی تا نقد ادبی»، تهران، 1387، مؤسسه انتشارات امیركبیر

2- شورل، ایو، «ادبیات تطبیقی»، ترجمه دكتر طهمورث ساجدی، تهران، 1386، مؤسسه انتشارات امیركبیر

3- نجفی، ابوالحسن، «ادبیات تطبیقی چیست؟» ماهنامه آموزش و پرورش، شماره 7، ج 41 (1351) صص 435- .

 

وضعیت ادبیات شفاهی در ایران امروز

وضعیت ادبیات شفاهی در ایران امروز

واژه ادبیات شفاهی مترادف های فراوانی دارد . از جمله فولکلور، فرهنگ مردم ، ادبیات قومی، هنرهای قومی، هنرهای سنتی و ادبیات سنتی .  منظور از ادبیات شفاهی آن دسته از اشعار، قصه ها ، حکایات، لطیفه ها، کنایه ها و ضرب المثل هایی است که به صورت شفاهی یا سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا می کند.  درواقع می توان گفت ادبیات شفاهی یک شیوه ارتباطی است .به لحاظ محتوی این نوع ادبیات متعلق به دوران پیشامدرن است . ادبیات شفاهی محصول تجربه جمعی تاریخی ملت هاست . لذا به مثابه آیینه ای است که می توانیم تصوری کم و بیش روشن از گذشته اقوام را در آن ببینیم . این شیوه ارتباط در یک بستر اجتماعی –فرهنگی شکل گرفته که ویژگی های زیر را دارد :

  • مردمی است . به این معنی که در آن سلسله مراتب طبقات اجتماعی وجود ندارد . لذا دموکراتیک تر است .
  • ادببات شفاهی در ساختار پیشا مدرن به مثابه رسانه انتقال فرهنگ بود . رسانه ای که از طریق آن خیلی از کارکردهای فرهنگی مثل جامعه پذیری و تربیت کودکان انجام می شود . به طور مثال هر مرحله از زندگی ترانه های خود  را دارد . در کودکی لالایی ها ارزش ها وهنجارهای این دوره را منتقل می کنند و در دوره های بعد ترانه های کار، ترانه های عروسی و یا عزا .
  • ادبیات شفاهی گنجینه ذخیره سازی تجربه های تاریخی و فرهنگی ملت ها بود . مردم دانش های خود را در آن ذخیره می کردند، لذا وقتی قصه ها، حکایت ها ، ضرب المثل ها و ... را رمز گشایی می کنیم در زمینه های مختلف از جمله کشاورزی، هواشناسی، طب، دکوراسیون و ...  دانش های فراوانی در آنها یافت می شود ؛ چون برای ثبت تجربه های فرهنگی مهمترین ابزار ادبیات شفاهی بود .
  • ادبیات شفاهی مهمترین راهبرد یا تمهید فرهنگی برای سرگرمی سازی و تولید لذت و پرکردن اوقات فراغت بود .
  • ادبیات شفاهی راه و روش تولید و بازتولید هنجارها و ارزش های اخلاقی بود . لذا ادبیات شفاهی خیلی مقدس بود . حتی در مورد مسائل اروتیک هم زبانی پوشیده داشت .
  • ادبیات شفاهی چون در فضای قومی و ارزش های دینی شکل می گرفت، لذا به شدت تحت تاثیر ارزش های دینی بود و به همین دلیل نوعی رسانه دین هم به حساب می آمد .
  • ادبیات شفاهی همچنین مقری برای تنش ها و تضادهای اجتماعی هم بود . محلی برای بیان دردهای کارگران و دهقانان که ازظلم اربابان به ستوه آمده بودند .

ادبیات کلاسیک، ادبیات خواص و بیانگر منافع طبقاتی آنها بود ، اما ادبیات شفاهی زبان و بیان فرودستان بود .

 

 

ازنیمه قرن نوزدهم وارد دوران جدید می شویم . تغییرات دوران مدرن و پس از آن پست مدرن اثرات زیادی بر ادبیات شفاهی گذاشت،  از جمله اینکه به تدیج الگوی ارتباط شفاهی به الگوهای متفاوتی همراه شد. از زمانی که میرزا صالح شیرازی در سال 1814 به همراه اولین کاروان معرفت به غرب رفت و در سال 1818 به همراه خودش دستگاه چاپ را به ایران آورد و بعد از آن مدارس جای مکتب خانه ها را گرفت ، کم کم ارتباط مکتوب شد .ادبیات شفاهی مخصوص دورانی بود که اکثریت بی سواد بودند . اما سواد انقلاب ایجاد کرد و کارکردهای ادبیات شفاهی از بین رفت . چون محتوی آن مربوط به دوران قبل بود و ربطی به عصر پارلمان نداشت . در دوران جدید دغدغه های مردم عوض شده بود . ادبیات شفاهی پایگاهی روستایی و عشایری داشت و گفتمانی بود که متناسب با اقتصاد ایلی و عشایری شکل گرفته بود . اما در دوران مدرن ما به ادبیات شفاهی توجه کردیم بدین معنا که خود آگاه شدیم، لذا ادبیات شفاهی کارکردهای جدیدی پیدا کرد .

دردوران مدرن اغلب داستان نویسان به سراغ قصه های ادبیات شفاهی می روند برای اینکه برای رمان های آنها به مثابه ماده خام است . اشاره شد که در دوران مدرن زبان گفتار به زبان نوشتار تبدیل شد اما در دوران پست مدرن زبان نوشتار به زبان تصاویر تبدیل می شود . ادبیات شفاهی در دوران پست مدرن جایگاهی را هم که در دوران مدرن داشت کم کم از دست می دهد اما می تواند ماده خام برای هنر شود . به طور مثال فرهنگ عشایری به صورت تاتر ارائه می شود . بازنمایی زندگی عشایری به عنوان بازمانده از یک دوره تاریخی شده که امروز توسط شهروند مدرن باز خوانده می شود. در واقع در فضای پست مدرن با بصری شدن ادبیات شفاهی و ایدئولوژیک کردن آن توسط رسانه ها ما با بازنمایی ادبیات شفاهی سرو کار داریم .

در این ساختار جدید قصه ها ، ضرب المثل ها و ... به کالاهای مصرفی تبدیل می شوند و از این ها کالاهای فرهنگی می سازند جهت التذاذ که بفروشند . به طور مثال امروزه وقتی ما شاهنامه می خوانیم ارتباط ما با ارتباطی که یک نفر در دوران پیشامدرن با شاهنامه برقرار می کرد فرق می کند. در دوران مدرن ادبیات شفاهی به مثابه ماده خامی است که حول آن بتوان بازخوانی هویت کند . این مسئله ریشه عمیق در پیدایش دولت –ملت ها برپایه هویت ملی دارد . در دوران پست مدرن برداشت های ملی هم گرفته می شود و تبدیل می شود به متن های لذت بخش برای عده ای ، و برای عده ای به ابزاری برای مقاومت در برابر جهانی شدن است .

جا دارد به این نکته نیز  اشاره شود که در دوره اخیر نوعی ادبیات شفاهی فرامدرن در حال شکل گیری است تحت عنوان « ادبیات لمپنی » یا « فرهنگ مخفی » و بخشی هم ادبیات رسانه ای است که دارد جانشین ادبیات شفاهی می شود . می شود گفت این نوعی مقاومت در برابر ادبیات نخبه گان است که یک خصلت جهانی دارد که با ادبیات شفاهی در کشورهای دیگر رابطه دارد .

 

بارم بندی دروس ادبیات دبیرستان

بارم بندری کلیه ی دروس ادبیات دبیرستان  

روی لینک زیر کلیک نمایید

http://s4.picofile.com/file/8172589234/barombandi93_94_www_riazisara_ir_.pdf.html

زبان فارسی سال دوم دبیرستان

زبان فارسی سال دوم دبیرستان  

روی لینک زیر کلیک نمایید

http://s3.picofile.com/d/06ee4662-de07-4bf9-a3f2-bff1096e4412/zaban_farsi2_dey.pdf  

در صورت دانلود نشدن نوشته بالا را کپی سپس در نوار جستجو پیست نمایید.

نمونه سوال ادبیات سال دوم-خردادماه

 نمونه سوال ادبیات سال دوم-خردادماه

روی لینک زیر کلیک نمایید

 http://s2.picofile.com/d/94a9373b-3484-492f-a7e2-284e09121531/adabiat2_khordad3.pdf